۱۳۹۸ آبان ۳, جمعه

چطور میشه یک کار جمعی فرهنگی غیرانتفاعی کرد؟



خیلی وقت ها میشه مستندی #آگاهی‌بخش به انگلیسی یا فرانسه میبینم یا کتابی رو میخوانم و با خودم میگم کاش میشد این رو به فارسی ترجمه کرد. در موارد معدودی این کار رو خودم کرده ام یا اسپانسر شده ام تا کسی ترجمه کنه.اما امکانات من نوعی محدوده. 
از طرف دیگه میدونم احتمالا کسانی هستند که اگر بدانند با اندکی پول می‌توانند کمک فرهنگی ماندگاری بکنند حتما خوشحال میشوند اما نمیدانند چطور ممکنه. 
سوال اینه که چطور میشه یک کار جمعی فرهنگی غیرانتفاعی کرد؟ اگر اندکی اراده و اعتماد و بخشنگی باشه اصلن سخت نیست. یک ایده کلی و خام اینه:

امروزه دستمزد یک ایرانی فوق العاده پایین اومده و تبعا هزینه کار فرهنگ هم خیلی کم شده. بخصوص اگر شما در خارج ایران و کشورهای مرفه زندگی می کنید با پولی اندک میتوانید کلی کار فرهنگی بکنید. مثلا با حدود یک دلار می‌تونید یک صفحه متن انگلیسی رو بدهید ترجمه کنند یا یک دقیقه ویدیو رو زیرنویس کنند.  یعنی فقط با ۱۰۰ دلار میشه یک مستند رو زیرنویس کرد که احتمالا هزاران نفر می بینند و ازش می آموزند و الهام می گیرند. کافیه درخواست بدهید. عده ای زیادی مترجم فارسی زبان آماده ی این کارها پیدا می کنید.


اما مشکل فقط پول نیست. برای مشارکت فرهنگی از طریق ترجمه باید بدونید چطور مترجم پیدا کنید. چطور پول رو بهش برسونید و چطور از کیفیت کارش اطمینان حاصل کنید. خب اینها غیر از هزینه، وقت زیادی هم می بره. و انجام این همه از عهده خیلی ها بصورت انفرادی برنمیاد. برای همین قیدش رو می زنند. تا جایی که می دونم هیچ زیرساخت غیرانتفاعی فارسی زبانی هم برای چنین مشارکتی وجود نداره پس چرا ایجادش نکنیم اگر می خواهیم عامل تغییری باشیم که دوست داریم ببینیم؟

 یک ایده خام اینه:


میتونیم یه ناشر رسانه ای غیرانتفاعی برای کار فرهنگی داشته باشیم متشکل از: 
دونیتورها (نیکوکاران فرهنگی) 
ادیتورها (کنترل کیفیت محتوا و ناشر)
مترجمان (کسانی که کار اصلی رو می کنند)


چند تا سناریو ممکنه: شما یک نیکوکار فرهنگی هستید که مستند فلان رو دیده اید یا کتاب فلان رو خوانده اید و به نظرتون خیلی جالب و آموزنده بوده. به ادیتوریال پیشنهاد می کنید که من میخوام اسپانسر ترجمه این اثر بشم. ادیتوریال پیشنهاد شما روبررسی می کنه و اگه از نظرش آموزنده اونو به یکی از مترجم های ماهری که شناسایی کرده میسپاره. اگر موافق نبود هم شاید بتونه مشورت هایی به شما بدهد که خودتون این کار رو بکنید. 


سناریو دیگه: شما مستند فلان رو دیده اید و آموزنده بوده براتون و دوست دارید زیرنویس بشه اما آه در بساط ندارید. با این حال به ادیتوریال پیشنهادش می کنید که به کمک شما بیاد. اگر پیشنهاد جالب بود و  اعتبار مالی موجود، ادیتوریال کار رو به یک مترجم می سپاره تا زیرنویس بشه. اگر هم پول موجود نبود پیشنهاد جالب شما رو توی نوبت میذاره تا وقتی پول فراهم شد ترجمه بشه.


سناریو دیگه:
خود ادیتوریال مستندهای جالبی رو دیده و معرفی می کنه تا هر کس خواست تا هر قدر خواست کمک کنه و اسپانسر هر کدوم که انتخاب می کنه باشه (فاندرایزینگ عمومی برای پروژه های معین)


بعد که کار ترجمه تمام شد ادیتوریال بازبینی و ویرایش می کنه و در نهایت فیلم/مستند زیرنویس شده روی کانال ها و رسانه های اجتماعی و کانال یوتیوبش میذاره و محصول جزو public domain خواهد بود برای استفاده همگان. هر درآمدی هم که از این کانال ها بدست بیاد (تبلیغات یوتیوب و ...) منحصرا کمک خرجی خواهد بود برای خود این فرآیند ترجمه و بصورت شفاف به «سهامداران معنوی» که همه استفاده کنندگان باشند اعلام میشه.


در حالت ایده آل کل گردش مالی این نهاد شفاف و در معرض عموم است. یعنی معلومه دقیقا چقدر کمک شده و این کمک ها صرف چه کارهای ترجمه شده. البته هویت دونیتور ها می تونه به درخواست خودشون مخفی باشه و می تونه هم در زیرنویس مستند یا مقدمه کتاب ذکر بشه اگر مایل باشند. شاید این هم مشوق عده ای برای بخشندگی بیشتر باشه. 


برای حفظ حریم خصوصی مشارکت کنندگان،  همه گردش مالی این گروه با رمزارزهای غیرقابل ردیابی انجام میشه. ادیتوریال راهنمایی های فنی لازم رو به اسپانسرها و مترجم ها می کنه که چطور از رمزارز استفاده کنند (که در واقع بسیار ساده است).


بستر تکنیکی این کار فراهم است. تنها چیزی که لازمه اینه که اراده کافی باشه تا بقول معروف این پروژه رو  bootstrap کنه و از زمین بلند کنه. با حداکثر دو نفر ممکنه اما باید فضای مشارکت برای همه کسانی که قصد آگهی بخشی و  کمک فرهنگی دارند باز باشه. تبعا هر چه تعداد مشارکت کننده بیشتر بشه خروجی فرهنگی قضیه هم بیشتر خواهد بود. 


تصور کنید چنین کار گروهی می تونه در ماه چندین مستند رو زیرنویس کنه و سالی چند کتاب ترجمه کنه و یک خروجی چندرسانه ی غیرانتفاعی و آموزشی منحصر به فرد برای میلیون ها فارسی زبان باشه که در غیراین صورت بخاطر ندانستن زبان خارجی شاید تا همیشه از این اطلاعات محروم می شدند. جالب نیست؟

البته این یک شرح بسیار کلی و ابتدایی است و در جزئیات نیاز به تدقیق بسیار در رویه های اجرایی داره. اما هر پروژه بدردبخوری بالاخره از یک ایده خام در میاد. دوست دارم نظر دیگران رو هم در این مورد بدانم. 

۱۳۹۸ مهر ۳۰, سه‌شنبه

چرا طعم میوه و سبزیجات قدیم بهتر بود؟



قدیم ها طعم میوه ها و سبزیجات بهتر بود. این فقط چسناله برای دوران خوش گذشته است یا مبنای واقعی داره؟
دونالد دیویس استاد دانشگاه تگزاس مقایسه ای بین ارزش غذایی ۴۳ سبزی مختلف بین ۱۹۵۰ تا ۱۹۹۹ انجام داد. 
نتیجه اینکه مواد غذایی ظرف این ۴۹ سال بطور متوسط
کلسیم  ۱۴٪
فسفر  ۹٪
آهن ۱۳٪
ویتامین سی ۱۴٪
ویتامین ‌بی ۲ ۳۸٪
ویتامین آ  ۱۹٪




کاهش ارزش غذایی داشتند. در مقابل این زوال ارزش غذایی چی بدست اومده؟ افزایش کارایی تولید. یعنی برای تولید کننده ظاهر یکنواخت محصول و ماندگاریش اولویت های تولید کننده هستن نه طعم ارزش غذایی. بررسی مورد گوجه فرنگی آموزنده است:


گوجه بزرگ محصول مصرفی در بخش سبزیجات سوپرمارکت هاست. ثابت شده که تقریبا همه طعم دهنده های گوجه ناشی از مواد غذایی اساسی هستند.
ظرف ۵۰ سال گذشته گوجه فرنگی  ۶۰ ٪ ویتامین سی اش رو از دست داده. امروز بیش از  ۹۰٪ گوجه فرانسه در گلخانه‌ها و بیرون خاک پرورش داده میشه در شرایط کاملا کنترل شده با دمای ۲۱ درجه در سراسر سال (کشت #هیدروپونیک ). محصول استاندارد، شیک، یکنواخت و سریع تولید میشه. اما بسیار فقیرتر و بی‌مزه تر نسبت به گوجه ای که در خاک طبیعی پرورده. چرا ؟


چون محصول گلخانه ای آب زیادی دریافت می کنه و دما و همیشه یکنواخته گوجه تحت استرس قرار نمیگیره محتوای محصول هیدروپونیک نسبت به محصول طبیعی رقیق است و ارزش غذایی کمتری داره. به عبارتی محصولی که زیادی لوس و نازنازی بار میاد کم‌مایه هم میشه.  


 امروزه ۹۸٪ گوجه موجود در بازار از #بذر_هیبرید هستند. یعنی حاصل گرده افشانی کنترل شده مصنوعی بین گونه هایی که ویژگی های مطلوب دارند. بذرهای هیبرید برای هر کشت باید از نو خریده شوند چون نسل دوم بذر هیبرید معلوم نیست محصولش چی در میاد. چند شرکت انگشت شمار این تجارت بذر هیبرید رو در انحصار خودشون دارند و سود کلانی از این وابستگی کشاورزان به بذرهاشون می برند.


 چند شرکت انگشت شمار این تجارت بذر هیبرید رو در انحصار خودشون دارند و سود کلانی از این وابستگی کشاورزان به بذرهاشون می برند.


یکی از ویژگی های مطلوب باز ماندگاری است. حییم رابینویچ پژوهشگر اسرائیلی گوجه معمولی رو با گونه ای هیبرید کرده که نوعی ناهنجاری ژنتیک داره که جلوی رسیدگیش رو می گیره. در نتیجه  تونست گوجه «ابدی» بسازه که بجای سه روز سه هفته بعد چیدن دوام میاره و این انقلابی در بازار گوجه بود. به چی قیمت؟‌ به قیمت نابودی طعم و ارزش غذایی گوجه. بذر گوجه ابدی فوری پنتت شد و الان جزو زرادخانه ی پرسود شرکت چندملیتی Limagran  است. 



#لیماگران  دومین تولید کننده بذر گوجه در سطح جهانه که سالی ۲.۵ میلیارد درآمد داره و بذرهای هیبریدی گوجه رو کیلویی ۶۰ هزار تا ۴۰۰ هزار (بله ۴۰۰,۰۰۰ دلار) به مصرف کننده ها می فروشه. این بذرها اغلب در کشورهایی مثل هند که نیروی کار ارزونه با استثمار کودک و زن کارگر تولید می شوند  چون کارگر رو پیمانکار هندی تأمین می کنه شرکت های چندملیتی هیچ مسئولیت استثمار رو نمی پذیره.





شرکت های محلی کودکان رو برای کار ترجیح میدن چون کودکان سریع تر هستند.  دو کودک اندازه سه بزرگسال کار می کنند و فرمانبردار تر هستن. گزینه بعدی زن ها هستن. در حالی که حقوق قانونی حداقل ۴.۲۵ یورو در روزه زن ها فقط روزی ۲.۵ یورو برای کار طاقت فرسای گرده افشانی میگیرند. لیمگاران بذر رو کیلویی ۲۶ یورو از پیمانکار هندی میخره و حداقل کیلویی ۶۰ هزار یورو میفروشه. 




دو سوم گونه های بذر دنیا (اکثریت هیبریدی) پنتت فقط ۴ شرکت چندملیتی است: داو-دوپونت، بایر-مونسانتو، لیماگران و سینجنتا. خصوصی سازی اندامه ی زنده که باعث نابودی #چندگونگی (Bio-diversity) شده بطوری که امروزه ۷۵٪ گونه های کشاورزی منقرض شده اند. 


امروزه فقط شرکت های بزرگ حق فروش بذر دارند و بیش از 90% درصد بذر موجود در بازار هیبریده. دو سوم گونه های بذر دنیا پنتت فقط ۴ شرکت چندملیتی است: داو-دوپونت، بایر-مونسانتو، لیماگران و سینجنتا. خصوصی سازی اندامه ی زنده که باعث نابودی #چندگونگی (Bio-diverstiy) شده بطوری که امروزه ۷۵٪ گونه های کشاورزی منقرض شده اند. 



از این ۴ غول صنعت بذر ۳ تاشون شرکت های شیمیایی تولیدکننده آفت کش هستن که بذرها رو بصورت پکیج می فروشند. بذر رو با آفت کشی می فروشند که بدون اون بذر درست محصول نمیده. به این ترتیب بذر در واقع دامی است که کشاور توش می افته تا مجبور بشه محصولات فروشنده آفت کش غول چندملیتی رو هم بخره. نتیجه ۳ میلیون تن آفت کش در سال در دنیا مصرف میشه. 



 خلاصه:   خصوصی شدن اندامه های جاندار توسط شرکت های چندملیتی حاصلش این شده:  محصولات بی‌خاصیت و بی‌مزه، استثمار کارگران و از بین رفتن تنوع زیستی. 
خوش آمدید به #دنیای_قشنگ_نو #نئولیبرالیسم