۱۳۹۲ مرداد ۲۱, دوشنبه

جورج کارلین درباره خداپرستی و دین


ترجمه حرف های George Carlin فقید درباره خداپرستی و دین در استندآپ کمدی بالا:

 دین مردم رو متقاعد کرده که یک مرد نامرئی هست که در آسمان زندگی می کنه. 
این مرد هر کاری رو که بکنید نگاه می کنه.هر دقیقه هر روز زندگی تون رو زیر نظر داره. این مرد نامرئی یک لیست مخصوص داره از ۱۰ کاری که دوست نداره شما انجام بدهید.
و اگر هر کدوم از این کارها رو انجام بدهید یک جای مخصوصی داره پر از آتش و مذاب و درد و شکنجه و عذاب که شما رو می فرسته اونجا تا برای ابد عذاب بکشید و بسوزید و جیغ و داد و ناله و شیون کنید تا همیشه. تا آخر الزمان. 
اما اون به شما عشق می ورزه! اون به شما عشق می ورزه و به پول نیاز داره! 
اون همیشه محتاج پوله. اون قادر مطلق، کمال مطلق و دانای مطلقه...
اما یک جورایی نمی تونه پول و پله رو حفظ کنه. مذاهب میلیاردها دلار درآمد دارند. هیچ مالیاتی نمی دهند و همیشه پول بیشتری می خواهند. 
عجب داستان مزخرف خوبی داریم. یک گه مقدس!

اما می خوام یک چیزی رو بدونید. صادقانه بگم.  
در مورد اعتقاد به خدا من خیلی تلاش کرده ام...
خیلی خیلی سعی کردم تا باور کنم که خدایی هست...خدایی که هر کدام از ما رو از تصویر خودش خلق کرده.
خدایی که ما رو خیلی دوست داره و به دقت مراقب همه چیز هست. 
خیلی سعی کردم باورش کنم ... اما باید بهتون بگم که هر چی بیشتر دور و برتون رو نگاه کنید بیشتر می فهمید که یه جای کارش می لنگه. یک چیزی اینجا غلطه! 
جنگ، مرض، مرگ، ویرانی، گرسنگی، نکبت، کثافت، شکنجه، جنایت، فساد و  {سریال تلویزیونی} آیس کاپید. قطعا یک جای کار می لنگه! این کار [آفرینش] جالبی نیست. 
اگر اوج هنر خدا همینه، برای من اصلا تاثیرگذار نیست. 
این نتایج ضعیف نباید توی رزومه یک موجود قادر مطلق باشه. 
این گه کاری رو فقط میشه از یک کارمند دون پایه بداخلاق انتظار داشت. 
بین خودمون باشه! توی هر دنیای آبرومندی این یارو باید از خیلی وقت پیش لقب قادر مطلق رو از دست می داد. راستی می گم این یارو {مرد}
چون به نظرم با گندی که این یارو زده، اگر این یارو خود خدا باشه باید مرد باشه. هیچ زنی نمی تونه و نمی خواهد این طوری همه چیز رو به گا بده. پس اگر خدایی وجود داشته باشه...فکر کنم بیشتر آدمای معقول باهام موافق باشند که یک خدای عاجزه. یا شاید، شاید، فقط شاید، اصلا به تخمش هم نیست. به تخمش هم نیست!
که من به این تصمیم اش احترام می گذارم و این خیلی از نتایج بدش رو توضیح می ده.

پس به جای اینکه مثل یک ربات بی عقل مذهبی باشم که بدون فکر و کورکورانه باور می کنه که دنیا ساخته ی یک پدر آسمانی نامرئی شبح واره و عاجزه که هیچی به تخمش نیست، من تصمیم گرفتم دنبال یک چیز دیگه ای بگردم برای پرستش کردن. چیزی که واقعا بتونم روش حساب کنم. و بلافاصله به فکر خورشید افتادم.
این فکر همین طوری به ذهنم رسید و یک شبه خورشیدپرست شدم. خب البته نه یک شبه. چون توی شب که نمی شه خورشید رو دید. اما همان اول صبح روز بعد من یک خورشیدپرست شده بودم.
چندین تا دلیل هست برای خورشیدپرستی.
اول از همه اینکه همه می تونیم خورشید رو ببینیم. اوکی؟ برخلاف بعضی خداهای دیگه که ذکر کردم شما واقعا می تونید خورشید رو ببینید.
این برای من مهمه. وقتی یک چیزی رو می بینم باور کردنش آسون تر می شه. 
من هر روز خورشید رو می بینم و خورشید هر چی بخوام بهم میده.
حرارت، نور، غذا، گل های توی پارک، بازتاب روی دریاچه و گاهی هم سرطان پوست.
اما حداقل ما خورشیدپرست ها کسی رو به صلیب نمی کشیم. و کسی رو آتش نمی زنیم چون با ما موافق نیست.
خورشیدپرستی خیلی ساده است. نه رازی داره، نه معجزه ای،‌نه مناسکی داره و نه کسی ازتون پول نمی خواهد. نه لازمه آیاتی رو از بر کنید. و نه بنای خاصی هست که هر هفته اونجا جمع بشیم تا لباس هامون رو با هم مقایسه کنیم.

و بهترین چیز درباره خورشید اینه که هیچ وقت بهم نمی گه که آدم بی ارزشی هستم. نمی گه آدم بدی هستم که باید نجات داده بشم. تاحالا یک کلمه حرف درشت بهم نزده. باهام خوش رفتاری می کنه. بنابراین من خورشید رو می پرستم. اما به درگاه خورشید دعا نمی کنم. می دونید چرا؟
چون نمی خواهم از دوستی مون سوءاستفاده کنم.
دعا کردن کار مودبانه ای نیست. اغلب می بینیم مردم با خدا بی ادبانه رفتار می کنند. نه؟ روزانه تریلیون ها و تریلیون ها دعا می کنند. طلب و التماس و گدایی می کنند که خدایا فلان کار رو بکن و فلان چیز رو بهم بده.من ماشین جدید لازم دارم. کار بهتری می خواهم و...
و بیشتر این درخواست ها رو یکشنبه ها مطرح می دهند...که روز تعطیله. این کار جالبی نیست. 
با یک دوست این طوری رفتار نمی کنند.با این حال مردم دعا می کنند و برای چیزهای مختلفی دعا می کنند. مثلا خواهرتون قراره یک عمل جراحی روی ماتحتش داشته باشه. یا برادرتون به خاطر مدفوع کردن توی فروشگاه دستگیر شده. 
اما بیشتر از همه به خاطر اینکه می خواهید اون فنچ هات و موسرخ توی فروشگاه رو بگایید.
... باید به خاطرش دعا می کردید؟ به نظرم باید دعا می کردید!
من میگم اشکال نداره. برای هر چی که دوست دارید دعا کنید...
اما تکلیف مشیت الاهی چی می شه؟
خاطرتون هست؟ خدا مدت ها قبل یک برنامه الاهی برای دنیا طرح کرده
مشیت الاهی. خدا کلی فکر کرده و تصمیم گرفته که این برنامه خوبیه
و این برنامه رو به اجرا گذاشته
و برای میلیاردها سال این برنامه الاهی به خوبی اجرا شده
حالا شما سر می رسید و برای چیزی دعا می کنید
فرض کنید چیزی که براش دعا می کنید در برنامه الاهی خدا نباشه
انتظار دارید چکار کنه؟ برنامه اش رو تغییر بده؟ فقط برای خاطر شما؟
این به نظرتون یک کم متکبرانه نیست؟
دو دلار می دهید و انتظار دارید برنامه الاهی به میل شما تغییر کنه؟
اینجا یک مسئله دیگه ای هم ممکنه براتون پیش بیاد
فرض کنید دعاهاتون مستجاب نشوند. اون وقت چی می گید؟
خب، میگید خواست خدا نبوده. اراده الاهی نبوده که به خواسته تون برسید
اما اگر مشیت الاهی اینطوریه که خدا هر کاری خودش بخواهد میکنه...
دیگه شما چرا باید خودتون رو به دردسر بندازید و  دعا کنید؟‌
پس دعا کردن به نظرم یک جور وقت تلف کردنه
نمی شد قسمت دعا کردن رو درز بگیرید و مستقیم برید سراغ مشیت الاهی؟
پس قضیه خیلی گیج کننده است
پس برای حل خیلی از این مسائل من تصمیم گرفتم که خورشید رو بپرستم
البته همان طور که گفتم من به درگاه خورشید دعا نمی کنم
می دونیم به درگاه کی دعا می کنم؟‌ جو پشی {Joe Peciهنرپیشه کمدی نقش های گانگستری}
به دو دلیل. اول اینکه جو هنرپیشه خوبیه.
این برام مسئله مهمیه
دوم اینکه جو از اون نوع آدماییه که بُرش دارند
جو سمبل کاری نمی کنه
در واقع جو پشی بعضی کارها رو برام ردیف کرد که خدا باهاشون مشکل داشت
من سالها دعا می کردم که خدا مشکل همسایه پروصدایم و سگ هاف هافوش رو برام حل کنه
جو پشی با یک ویزیت مشکل اون نره خر رو حل کرد
جالبه شما با یک چوب بیسبال چه کارها می تونید بکنید
برای همین حدود یک ساله که من به درگاه جو دعا می کنم
و توی این مدت متوجه چیزی شده ام
متوجه شدم همه دعاهایی که قبلا به درگاه خدا می کردم و الان به درگاه جو پشی می کنم
همه با نرخ حدود ۵۰ درصد مستجاب می شوند
نیمی از اوقات به خواسته ام می رسم. نیمی از اوقات نمی رسم
درست مثل دعا به درگاه خدا. ۵۰ -۵۰
درست مثل نعل اسب و زنگوله شانس و پای خرگوش
درست مثل مرد طلسم فروش یا زن جادوگری که با فشار دادن دنبلان بز سرنوشت شما رو بهتون میگه، همشون یک اندازه موثر هستند: ۵۰ -۵۰
پس خرافه مورد علاقه تون رو انتخاب کنید. بشینید و هر چی خواستی آرزو کنید و از اوقات تون لذت ببرید

و اگر از کسانی هستید که انجیل می خوانند تا درس های اخلاقی بگیرند و از ادبیات استفاده کنند
من براتون چند تا داستان دیگه پیشنهاد می کنم:
داستان سه بچه خوک رو بخوانید. داستان جالبیه که آخر خوشی داره و مطمئنم ازش خوشتون میاد
دیگه داستان کلاه قرمزی و گرگه است که البته مخصوص بزرگسال هاست چون اون گرگ بد مادربزرگ رو می خوره
که البته این جنبه اش برای من اهمیتی نداره
و بالاخره اینکه من شخصا کلی عبرت اخلاقی از هامپتی دامپتی {شخصیت داستانی کودکان} گرفته ام
چون وقتی هامپتی دامپتی می شکنه همه افراد و اسب های پادشاه نمی تونند هامپتی دامپتی رو دوباره سرهم کنند {اشاره به شعر داستان هامپتی دامپتی}
چون هامپتی دامپتی وجود نداره. همان طور که خدایی وجود نداره
هرگز هیچ وقت خدایی وجود نداشته
این طوری بگم... اگر خدایی هست لطف کنه و با یک ضربت این حضار رو بکشه
می بینید؟ هیچ اتفاقی نیفتاد. هیچی نشد. همه تون خوبید؟
خب بگذارید شرط رو بالا ببریم
اگر خدایی هست همین الان من رو بکشه
دیدید. هیچی نشد؟
اِااا... یک کمی پام کشیده شده...تخمام درد میکنه...کور هم شدم. کور شدم
اوه. دوباره خوب شدم
حتما کار جو پشی بوده!
خدا جو پشی رو خیر بده
خیلی ممنون. جو شما رو خیر بده.
متشکرم